نویسنده: جان نیکسون (تحلیلگر سیا)
«تو باید بروی آن بیرون و مطمئن شوی این کسی که نصف شب گرفتهاند، صدام حسین است». پس از سالها انتظار، «جان نیکسون» مامور شده بود یکی از خشنترین و بدنامترین شخصیتهای سیاسی دوران را شناسایی کند. نیکسون، یکی از حرفهایترین تحلیلگران سازمان سیا، تمام آن شب را بیدار ماند تا طرح بازجویی از مردی را بریزد که در گودالی مخفی در زیر زمین دستگیر شده بود. نیروهای آمریکایی احتمال میدادند که این مرد، همان صدام حسین باشد، که به مزارع اطراف زادگاه خود پناه برده است. اما تنها کسی که میتوانست صدام واقعی را تشخیص دهد، نیکسون بود. او سالها روی زندگی و شخصیت صدام، مطالعه و تحقیقهای زیادی انجام داده بود و بنابراین تنها گزینه برای راستیآزمایی شخصیت این مرد مجهولالهویت بود. گرچه تمام این اما و اگرها، با یک آزمایش سادهی DNA قابل حل بود، اما مقامات تصمیم گرفته بودند پیش از هر آزمایش ژنتیک، براساس تجربیات خود و واکنشهای زندانی، به هویت او پی ببرند. او در سال 2016 شرح کامل تمام وقایع را از آغاز ماموریت تا محکومیت صدام، در کتاب «بازجویی از صدام، تخلیه اطلاعاتی رییس جمهور» منتشر کرد، که در ایران «هوشنگ جیرانی» آن را به فارسی ترجمه کرد. انتشار این کتاب، عکسالعملهای زیادی از منتقدان سراسر جهان در پی داشت. اما همهی آنها در یک چیز اتفاق نظر داشتند: «کتاب فوقالعادهای از زندگی یکی از خشنترین آدمهای تاریخ». در این کتاب اطلاعات تاریخی و سیاسی بسیار جالبی از زندگی صدام وجود دارد. برای کسانی که بهنوعی به روند ماموریتهای فوق سری و بازجوییهای محرمانه علاقهدارند، این کتاب خالی از جذابیت نیست.
درباره کتاب بازجویی از صدام، تخلیه اطلاعاتی رییس جمهور
نویسندهی این کتاب تمام وقایع را از دید اول شخص و از زاویه دید خودش تعریف میکند. آنطور که انتظار میرود، این وقایع نهتنها ملالآور و خستهکننده نیستند، بلکه گاهی جذاب و خواندنی هم میشوند. صحبتهای نیکسون در این کتاب تا حد زیادی بیطرفانه و بدون جانبداری است. گفته میشود که بازجویی از صدام بسیار ساده و بدون تشریفات نظامی بوده و او تمام مدت با دستهای باز روی صندلی نشسته بوده است. نیکسون میگوید که صدام بسیار آرام و مسلط به شرایط رفتار میکرده، خیلی سریع خودش را با محیط و فضای فوق امنیتی بازداشتگاهش وفق داده و حتی گاهی از موضع بالا با افراد حاضر در جلسات رفتار میکرده است.
پس از این بازجویی تاریخی بود که نیکسون به این نتیجه رسید که دولت آمریکا اشتباه بزرگی مرتکب شده است. آنها در جستجوی صدام و نابودی او، چنان درگیری و ناامنی وحشتناکی در عراق ایجاد کردند، که نتیجهی آن کشته شدن هزاران نفر از مردم عراق و آمریکا بود. حملهی آمریکا به عراق حتی باعث درگیری و بیثباتی در سایر مناطق خاورمیانه هم شد. او البته به این نکته هم اشاره میکند که برای آنها دستگیری صدام، پایان عملیاتی بزرگ و جهانی بهشمار میرفت. این جنگِ پراز تلفات، هزینههای مالی و جانی گزافی برای طرفین جنگ داشت. نیکسون معتقد است که شاید اگر میدانستند که پس از فروپاشی حکومت صدام، داعش قدرتنمایی میکند و تمام دنیا را پر از رعب و وحشت میکند، برنامهریزی و آیندهنگری بیشتری به خرج میدادند.
نیروهای بینالمللی صدام را درحالی پیدا میکنند که در مخفیگاهی در زیر باغچهای کاذب قرار پنهان شده بود. اولین حرف صدام پس از این که پناهگاهش لو میرود، این بود: «من صدام، رییس جمهور عراق و خواستار گفتوگو با شما هستم». جالبتر جواب فرماندهی نیروهای آمریکایی، «برایان رید»، است: «جورج بوش رییس جمهور آمریکا هم به شما سلام میرساند». نیکسون سعی کرده در کتابش، وقایع را با بیطرفی و صادقانه بنویسد. درحالی که بسیاری از منابع خبری ادعا میکردند که صدام هنگام دستگیری و بازجویی مقاومت زیادی از خود نشان میداد و سر ناسازگاری داشت، نیکسون در این کتاب میگوید که صدام با این که از خودش سرسختی نشان میداد، اما به سوالات در کمال صداقت پاسخ داد. حتی دربارهی مسائلی که تمایلی به صحبت کردن نداشت هم، اطلاعاتی در اختیارمان گذاشت. تاجایی که دستگاه دروغسنجی که برای بررسی صحت گفتههای صدام آماده شده بود، هیچ وقت بهکار نیامد. علاوهبر مسائل شخصیتی و سیاسی، نیکسون توانسته بود صدام را از روی نشانههای ظاهریاش هم شناسایی کند. زخم روی پا، خالکوبی روی دست و فرم خاص عضلات صورت، چیزهایی بود که نیکسون در تمام این سالها روی آنها تحقیق کرده بود و در تمام فیلمهای صدام، آنها را مورد بررسی قرار داده بود. همه چیز با مشخصات صدام واقعی همخوانی داشت.
زمانی که نیکسون این کتاب را نوشت، موظف بود آن را به سازمان سیا تحویل دهد تا مطالب آن بازنگری و ویرایش شوند. این کتاب پیش